به گزارش جام جم آنلاین، از یکسو علی کریمی، فوتبالیستی که اکانت توئیتری خود را در اختیار جریان برانداز قرار داد و پرچم دفاع دروغین از ایران دست گرفت، حالا بهخاطر کلاهبرداری از خواهرش بیآبرو شده و از سوی دیگر، افشای فاکتورهای چند هزار پوندی مصی علینژاد که بابت مصاحبهها و حرفهای به ظاهر مردم دوستانهاش از سرویسهای جاسوسی بیگانه طلب پول میکرده، او را منزوی کرده است.
رضا پهلوی هم شرمسار رفتار هوادارانش با منتقدان، تبدیل به مُهرهای سوخته شده که پس از آبروریزی سفر به تلآویو، دیگر حتی برای دولتهای غربی هم اعتباری ندارد.
به این فهرست، ماهیت خشونتطلب جریانات تجزیهطلب چپگرا را هم اضافه کنید که در مصاحبههای مطبوعاتیشان به صراحت حرف از جنگ مسلحانه و جدایی از ایران به میان میآورند.
ماهیت واقعی این چهرهها پس از آن رو شد که حمایت قاطع مردم از کشورشان، این عناصر را به جان هم انداخت و هر یک، به افشاگری علیه دیگری روی آورد.
در این میان، حتی دولتهای غربی هم بهخوبی دریافتند که اسیر شعارهای تو خالی مشتی فرصتزلب شده اند و به همین خاطر، از سیاست فشار حداکثری خود کوتاه آمده و به فکر همکاری با ایران افتادهاند.
این همکاریها به ویژه پس از آن سرعت گرفت که بهبود روابط تهران و ریاض، آتش جنگ و خشونت در بسیاری از نقاط را خاموش کرد و دست مقاومت را برای ایجاد ثبات در غرب آسیا قدرتمندتر از قبل ساخت.
به این ترتیب حالا که بازی براندازی در آنسوی آبها تمام شده و حتی نظریهپردازان اغتشاشات، رسانههای حامی خشونت خیابانی را «ژورنالیست های تبهکار» مینامند، خوب است آنها که میپنداشتند ایجاد تحول مثبت در کشور از طریق اغتشاش شدنی است، به این موضوع بیندیشند که نتیجه رفتارشان جز تحریم و خونریزی و ناامنی در سطح کشور چه فایدهای داشت؟
آیا ایجاد محبوبیت کاذب برای کلاهبرداران و فرصتطلبان، به بهای ریخته شدن خون بسیاری از جوانان و مدافعان امنیت، پسندیده بود؟
۴۲ سال پس از خرداد ۶۰ و ۱۴ سال پس از خرداد ۸۸، یکبار دیگر میتوان چنین از تاریخ درس گرفت که خشونت خیابان و اغتشاش، جز به ضعیف شدن ایران و ایجاد شکافهای جدید در جامعه منتهی نمیشود و این مسیری نیست که برای توسعه کشور باید طی شود.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد